سیر تحولات اقتصادی کشورها از اقتصاد منبع بنیان به اقتصاد دانش بنیان، ضرورت تحول مأموریت دانشگاه ها از آموزش و پژوهش به سه گانه آموزش، پژوهش و کارآفرینی را دوچندان می کند. دانشجویان به عنوان یکی از مهم ترین سرمایه های انسانی دانشگاه ها در تحقق این امر نقش کلیدی دارند. هد چکیده کامل
سیر تحولات اقتصادی کشورها از اقتصاد منبع بنیان به اقتصاد دانش بنیان، ضرورت تحول مأموریت دانشگاه ها از آموزش و پژوهش به سه گانه آموزش، پژوهش و کارآفرینی را دوچندان می کند. دانشجویان به عنوان یکی از مهم ترین سرمایه های انسانی دانشگاه ها در تحقق این امر نقش کلیدی دارند. هدف این پژوهش شناسایی و سنجش عوامل تأثیرگذار بر قصد کارآفرینانه در دانشجویان مهندسیِ دانشگاه الزهرا است. برای این منظور از راهبرد پیمایش با حجم نمونۀ 438 نفر استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی کارآفرینی بین دانشجویان با نگرش به کارآفرینی در آن ها رابطۀ مثبت معنادار دارد. همچنین نگرش به کارآفرینی با قصد کارآفرینانۀ دانشجویان رابطۀ مثبت معنادار دارد. در عوامل زمینه ای، رابطۀ مثبتِ معنادار بین حمایت های درک شده از کارآفرینی و قصد کارآفرینانه ملاحظه شد اما رابطۀ منفیِ معنادار بین موانع درک شده از کارآفرینی و قصد کارآفرینانه ملاحظه نشد. همچنین در بین رشته های مختلف مهندسی، دانشجویان رشتۀ مهندسی مکانیک و در بین سال های مختلف تحصیلی، دانشجویان سال اول، بیشترین قصد کارآفرینانه را دارند. مهم ترین توصیه های سیاستی این پژوهش شامل آموزش های کارآفرینی به دانشجویان، پایش مستمر نگرش به کارآفرینی و قصد کارآفرینانۀ دانشجویان و در نهایت انجام فعالیت های ترویجی و اصلاحات ساختاری به منظور افزایش حمایت از کارآفرینیِ دانشجویی و کاهش موانع کارآفرینیِ دانشجویی است.
پرونده مقاله
سیر تحولات اقتصادی کشورها از اقتصاد منبع بنیان به اقتصاد دانش بنیان، ضرورت تحول مأموریت دانشگاه ها از آموزش و پژوهش به سه گانۀ آموزش، پژوهش و کارآفرینی را دوچندان می کند. دانشجویان به عنوان یکی از مهم ترین سرمایه های انسانی دانشگاه ها در تحقق این امر نقش کلیدی دارند. هد چکیده کامل
سیر تحولات اقتصادی کشورها از اقتصاد منبع بنیان به اقتصاد دانش بنیان، ضرورت تحول مأموریت دانشگاه ها از آموزش و پژوهش به سه گانۀ آموزش، پژوهش و کارآفرینی را دوچندان می کند. دانشجویان به عنوان یکی از مهم ترین سرمایه های انسانی دانشگاه ها در تحقق این امر نقش کلیدی دارند. هدف این پژوهش شناسایی و سنجش عوامل تأثیرگذار بر قصد کارآفرینانه در دانشجویان مهندسیِ دانشگاه الزهرا (س) است. برای این منظور از راهبرد پیمایش با حجم نمونۀ 438 نفر استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی کارآفرینی بین دانشجویان با نگرش به کارآفرینی در آن ها رابطۀ مثبت معنادار دارد. همچنین نگرش به کارآفرینی با قصد کارآفرینانۀ دانشجویان رابطۀ مثبت معنادار دارد. در عوامل زمینه ای، رابطۀ مثبتِ معنادار بین حمایت های درک شده از کارآفرینی و قصد کارآفرینانه ملاحظه شد اما رابطۀ منفیِ معنادار بین موانع درک شده از کارآفرینی و قصد کارآفرینانه ملاحظه نشد. همچنین در بین رشته های مختلف مهندسی، دانشجویان رشتۀ مهندسی مکانیک و در بین سال های مختلف تحصیلی، دانشجویان سال اول، بیشترین قصد کارآفرینانه را دارند. مهم ترین توصیه های سیاستی این پژوهش شامل آموزش های کارآفرینی به دانشجویان، پایش مستمر نگرش به کارآفرینی و قصد کارآفرینانۀ دانشجویان و در نهایت انجام فعالیت-های ترویجی و اصلاحات ساختاری به منظور افزایش حمایت از کارآفرینی دانشجویی و کاهش موانع کارآفرینی دانشجویی است.
پرونده مقاله
براساس دادههای منتشر شده از سوی سازمانهای مختلف جمعیتشناختی، نرخ باروری در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله در ایران در حال کاهش است. این امر میتواند ناشی از دلایل متعددی باشد. با وجود این، دگرگونیهای فرهنگی طی چند دهه اخیر، در میان سایر تغییرات، بیشتر از همه خودن چکیده کامل
براساس دادههای منتشر شده از سوی سازمانهای مختلف جمعیتشناختی، نرخ باروری در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله در ایران در حال کاهش است. این امر میتواند ناشی از دلایل متعددی باشد. با وجود این، دگرگونیهای فرهنگی طی چند دهه اخیر، در میان سایر تغییرات، بیشتر از همه خودنمایی میکنند. رشد فردگرایی و تفکرات اومانیستی، تغییرات باورها و نگرشها، رشد سکولاریسم، دگرگونی در ارزشهای خانوادگی و تحول خواهی در زمره مهمترین تحولات مرتبط با باروری است. هدف از این پژوهش، مطالعه عوامل مؤثر در باروری در حوزههای فردی، خانوادگی و اجتماعی و تبیین الگویی برای خانواده در زمینه باروری با استناد بر شواهد معتبر و با تکیه بر آموزه های دینی است. برایناساس، روش تحقیق در این مطالعه، از نوع کیفی و به صورت فراتحلیلی است. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه کاملاً معناداری میان متغیرهای فردگرایی، مدرنیزاسیون، دینداری، سکولاریسم و ارزشهای خانوادگی در خانواده ها و باروری وجود دارد؛ بهاین معنا که هر چه میزان التزام به باورهای دینی خانواده بیشتر، سطوح سکولاریسم و فردگرایی کمتر و هر چه میزان توجه به ارزشهای خانوادگی بیشتر باشد، نرخ باروری در آن خانوادهها بیشتر است. در این میان مدرنیزه شدن و تبعات متأثر از آن بر خانواده و بهویژه زنان سهم زیادی در تغییر نگرشها داشته است. بنابراین مهم ترین اصل، تغییر در نگرش، باور و ارزش و کنش در سه سطح فرد، خانواده و جامعه است. نگرش ها در طول زمان و یک فرایند تحولی شکل میگیرند و سپس به به باورها و ارزشها و نهایتاً به کنش تبدیل میشوند و زمانی که شکل گرفتند تغییر آنها به سادگی امکان پذیر نمی باشد از این رو باید در این زمینه اقدامات مؤثری شکل بگیرد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش ارزیابی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر نگرش نسبت به اعتیاد بود. تحقیق حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی 1400-1399 میباشد. بهمنظ چکیده کامل
هدف پژوهش ارزیابی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر نگرش نسبت به اعتیاد بود. تحقیق حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی 1400-1399 میباشد. بهمنظور انتخاب نمونهها 30 دانشآموز بهصورت تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفری (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) تقسیم شدند. مهارتهای زندگی در 10 جلسه 90 دقیقهای به گروه آزمایش آموزش داده شد. ابزار تحقیق عبارت بود از پرسشنامه نگرش نسبت به اعتیاد دلاور و همکاران (1383). جهت تحلیل آماری دادهها از تحلیل کوواریانس و نرمافزار SPSS 24 استفاده شد. نتایج نشان داد دورههای آموزش مهارتهای زندگی در مدارس 9/56 درصد از نگرش نسبت به اعتیاد، 4/45 درصد از اثرات استفاده از مواد مخدر، 3/38 درصد از خطرات استفاده از مواد مخدر و 9/43 درصد از تمایل به مصرف مواد مخدر را تبیین میکند. بنابراین میتوان گفت دورههای آموزش مهارتهای زندگی بر نگرش نسبت به اعتیاد اثربخشی معناداری دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین سبکهای فرزند پروری با میزان دانش و نگرش جنسی والدین و میزان راحتی و علاقمندی آنها به گفت وگو با فرزندان در مورد موضوعات جنسی انجام گرفت. نمونه آماری 160 نفر از والدین دارای فرزند در شهر شیراز بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین سبکهای فرزند پروری با میزان دانش و نگرش جنسی والدین و میزان راحتی و علاقمندی آنها به گفت وگو با فرزندان در مورد موضوعات جنسی انجام گرفت. نمونه آماری 160 نفر از والدین دارای فرزند در شهر شیراز بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند .به منظور گردآوری داده ها ، از پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری (دیانا بامریند ،۱۹۹۱)، میزان علاقهمندی والدین به گفتگو در مورد موضوعات جنسی (کوبلینسکی و اتکینسون ،۱۹۸۲) و پرسشنامه دانش و نگرش جنسی (بشارت، ۱۳۸۴) استفاده شد . پایایی ابزارها با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون، رابطه هر یک از ابعاد سبک های فرزند پروری با دانش و نگرش جنسی والدین و میزان علاقه مندی به گفتگو در موضوعات جنسی مورد بررسی قرار گرفت .با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش بین سبک فرزندپروری استبدادی با علاقمندی به گفت و گو در مورد موضوعات جنسی رابطه منفی معناداری وجود دارد. بین سبک فرزندپروی مقتدرانه با دانش و نگرش جنسی رابطه مثبت معناداری وجود دارد.همچنین بین سبک فرزندپروری سهل گیر با دانش و نگرش جنسی و علاقه به گفت و گو در مورد مسائل جنسی در خانواده هیچ رابطه معناداری مشاهده نشد. با این حال ، حتی با وارد شدن دانش و نگرش جنسی به پیش بینی همچنان سبک فرزندپروری استبدادی به طور منفی میزان علاقمندی به گفت و گو در مورد موضوعات جنسی در والدین را پیش بینی می کند. نتیجه گیری : بهترین سبک فرزند پروری جهت برقرار ی ارتباط با فرزندان و گفت و گو راجع به مسائل جنسی سبک فرزند پروری مقتدرانه بوده و والدین باید نسبت به افزایش دانش و آگاهی خود در زمینه مسائل جنسی و یادگیری اصول فرزند پروری مقتدرانه اقدام کرده تا بتوانند از بروز رفتارهای پرخطر و آسیب رسان در فرزندان جلوگیری نمایند.
پرونده مقاله